سفیر سیمرغ، وبلاگ تخصصی ادبیات فارسی

عشق چیزی شبیه در زدن است

عشق چیزی شبیه در زدن است

مثل دیدار ، مثل سر زدن است

هجرت خویشتن به محضر دوست

مثل پرواز ، مثل پر زدن است

سفری بین نــور و تــاریکی

سر زِ خاور به باختر زدن است

گفت و گو با نگــاه ، با ابرو

حرف دل را به یکدگر زدن است

مثل خواب است ، خواب ، اما نه

پرسه در خواب تا سحر زدن است

دشمنی در مرام حضرت عشـق

خنجر از پشت ، بی خبر زدن است

طعنه بر دوست پیش چشم رقیب

بیشتر مثل نیشتر زدن است

گفتن از عشق ، گفتن از معشوق

حرف بالاتر از خطر زدن است

باز داری ز عشق می پرسی

عشق آتش به خشک و تر زدن است.

برگرفته از وبلاگ جاده های مه آلود شاعر: محمدسلمانی

 




:: برچسب‌ها: غزل , عشق, محمد سلمانی,
نويسنده : ....